میز ثابت

بیا بنشین

آنهم درست روبه روی من

به اندازه دنیاها

حرف نگفته دارم

قهوه ای مهمانم باش

رسم میزبانی را خوب

به جا خواهم آورد 

شک نکن


+ به کافهـ من خوش اومدیـ  

 

 

 

میز 10

عادتت بود 

راس دلتنگی می آمدی  

ونزدیک ساعت

دوست داشتن میرفتی

این من بودم

که زیادی شلوغش میکردم  

جوری که

عقربه ها هم تاب دیدنت را نداشتنتد

از حسادت میخکوب میشدند

 

میز 9

عاشق که می شوی

رنگ میبازی

دست خودت هم نیست 

چه ساده بودم

که میپنداشتم 

مرا میبیند..

مرا باور دارد .. 

 

میز 8

هنوز هم با صدای بلند نامت را

در تنهایی ام 

 صدا میزنم

تا کسی نداند که  

"مردی در خانه قلبم نیست"

 

 

میز 7

قهوه بی کسی هایم

به اندازه کافی

.. تلخ است..

دوست ندارم با شکر

دروغین... بودنت...

به خودم بنوشانمش 

 

میز 6

شک ندارم

که جا مانده است

قدری از احساست در سرزمین دلم

وگرنه

اینگونه نتیجه نمیداد

عاشقانه هایم 

 

میز 5

رفتن کار آسانی نیست

دَلیل میخواهد که من ندارم

اما برای ماندن

..چرا..

دِل

؟؟از این دلیل هویدا تر؟؟

لحظه های تنهایی 

کافهـ چیـ نوشتـ:ولنتاینـ همگیـ مبارکـ

میز 4

نقاش که باشی

بدترین لحظه ها هم

کشیدنی میشود

حتی

نبودنش 

 

 

 

میز 3

نردبان خیالت را به

دیوار احساس من

تکیه بده و از آن بالا برو 

نترس 

من

بی صبرانه 

منتظرت نشسته ام 

میز 2

عاشقانه ای ندارم

تمام حرفم را

همیشه در هوای نبودن تو

به باد ها میسپارم

قهوه ای نمیخواهم

فقط بیا

و خودت تعبیر فالم شو

  پرسید چقدر مرا دوست داری ؟

میز 1

از نوشیدن این قهوه های تلخ

خسته که نمیشود

هیچ

مشتاق تر میشوم

گویی نام تو

در ته فنجان بعدی دیده خواهد شد