میز 113
چشمانم را که میبندم
خیس خاطره میشوند
رمز شب را یادم نیست
فقط میدانم در آغوش تو رها میشدم
و بهشت من
آنجا بود
میترسم چشمانم را ببندم
و دیگر حتی خیس نشوند
من باشم و قیامت
بی تو
بودن
+ نوشته شده در یکشنبه بیست و یکم خرداد ۱۳۹۱ ساعت 11:43 توسط پآنــتــهـ آ
|